امامزادگان نهاوند
مقدمه
با مراجعه به تاريخ مي فهميم كه ايرانيان از دير باز به عنوان شيفتگان و دل دادگان خاندان پيامبر شناخته شده اند ، زيرا مردم اين مرز و بوم از ابتدا از روي آگاهي و شناخت اسلام را پذيرفتند توصيه هاي نيب گرامي اسلام را در تمسك به ثقليني (قرآنو عترت) به جان و دل پذيرفتند ايرانيان در عمل به اين وصيت و پاسداشت حرمت قرآن كريم و اهل بيت پيامبر بيشترين سهم را داشته و از ساير اقوام و ملت ها پيشي گرفتند به طوريكه جمع كثيري از مفسران بزرگ قرآن كريم مانند طبري ، فخ رازي طبرسي و دانشمندان علوم ادبي و قرآني ، چه شيعه و چه سني ايراني بوده اند .
از طرفي ، خاندان رسول خدا (ص) به خاطر انحراف مكان ظلم و ستم تعقيب و شكنجه هاي هولناكي كه به آنان روا مي داشتند به ستوه آمده بودند و عرضه زندگي در ديار عرب لحظه به لحظه براي آنان ننگ تر مي شد . از اين رو به ديگر سرزمين هاي اسلامي پناه مي آوردند كه تا شايد آن جا را مامن خود يابند . يكي از ـن مناطق كه بيشترين مهاجران آل ابوطالب را به شهادت تاريخ در خود جاي داده ، سرزمين ايران اسلامي است كه آغوش خود را براي ميهمانان شريف گشوده است و امروز آرامگاه ايشان پناهگاه و ملجاء مردم اين سرزمين مي باشد .
در شهرستان نهاوند نيز با توجه به اينكه محلي بوده كه مي توانسته مامن آن بزرگوار باشد تعداد زيادي از بقاع متبركه و امام زادگاني وجود دارد كه امروز تعدادي از آنها به عنوان زيارتگاه عاشق اهل بيت (ع) است كه با توجه به شهرت بيشتر آن ها در اين مقوله مورد بحث قرار مي گيرد .
بدون شك معرفي هر چه بهتر اين اماكن مي تواند باعث جذب گردشگران مذهبي به شهرستان شود .
امامزاده ايراهيم – دره ابراهيم
بقعه با شكوه اين امامزاده در 11 كيلومتري شهر نهاوند ، در روستاي با طراوت و زيباي دره ابراهيم واقع است . به جهت شهرتي كه اين امامزاده و بقعه متبركه آن به اين روستا داده ، نام روستا به خاطر واقع شده در ميان موه ها و محصور ماندن آن ، به دره ابراهيم موسوم شده است .
بناي قبلي امامزاده كه از سنگ و گل و متعلق به دوره قاجاريه بود ،تخريب گرديد و به جاي آن بناي باشكوه فعلي ساخته شد . بقعه كنوني امامزاده به شكل مستطيل و به مساحت 600 متر مربع است كه جانبين آن حسينيه مردانه وزنانه تعبيه شده است . مدخل اصلي حرم ، شامل ايوان بلندي به ارتفاع تقريبي 12 متر مي باشد كه جانبين آن دو در ورودي قرار دارد . پس از عبور از اين درها به ضريح نقره اي و آب طاي مرقد مي رسيم كه كتيبه اي بر در ورودي آن نقر شده است و از قرار ذيل مي باشد : «ضريح مطهر امام زاده ابراهيم (ع) اولاد امام موسي ماظم (ع) كه به همت هيات امنا و كمك هاي مردمي و با نظارت اداره اوقاف و امور خيريه شهرستان نهاوند به سال 1378 شمسي ساخته و نصب گرديد . طراحي و ساخت صنايع فلزي قبادي – فارس ، فسا» اين ضريح ميان هشت ستون قطور قرار دارد كه جهت نگهداري گنبد بزرگ بقعه ساخته شده است .
تمتم ديوارهاي حرم مطهر كاشي كاري شده و بسيار زيبا و ديدين است . در يكي از اين كاشي ها زيارت نامه امامزاده ابراهيم بن موسي (ع) به فارسي در ديوار چپ حرم و به قرينه مقابل آن در انتهاي راست حرم به چشم مي خورد . كتيبه اي مقابل آن در انتهاي راست حرم به چشم مي خورد . كتيبه اي مقابل در ورودي قسمت برادرا بر كاشي لاجوردي با خط نستعليق سفيد قرار دارد كه چنين نوشته شده است : «ساختمان و كاشي كاري بقعه به همت اداره اوقاف و امور خيريه شهرستان هاوند و همت امنا از محل نذورات و ساير كمك هاي مردمي انجام و در سال 1379 هـ.ش به اتمام رسيد.»
گنبد بقعه به شكل كلاه خودي بلند مي باشد كه بر ساقه اي حدود دو متري نشسته و قطر آن حدوداً شش متر و ارتفاع 14 متر است . منارة بلند بقعه كه از سطح زمين 36 متر به آسمان بلند شده ، شكوه و عظمت خاصي به بنا داده است و از كيلومترها مي توان ماذنه بلند آن را مشاهده نمود .
تصوير خيالي زهر خوراندن پيرزني به امامزاده ابراهيم در تابلويي بالاي ضريح مطهر نصب شده كه گوياي به شهادت رسيدن امامزاده به دست آن پيرزن است .
اهالي بر اين اعتقادند ، خفته در مزار از اولاد امام موسي كاظم (ع) مي باشد . همچنين مي گويند ، وي با امامزاده عبدالله مدفون در شهر همدان خويشي دارد . علامه نسابه ابن طباطبا ضمن واردين به شهر همدان مي نويسد :
«احمد ابن ابراهيم بن محمد اليماني بن عبيدالله بن امام موسي كاظم (ع) در همدان بود . او فرزنداني به اسامي عبدالله ، ابواسحاق ابراهيم ، ابوالحسين موسي ، علي ، ابو محمد قاسم و هاشم داشت.»
چنان كه عبدالله بن احمد به همراه پدر بزرگوارش در وسط شهر همدان صاحب گنبد و بارگاه است ، مي توان چنين استدلال نمود كه ابو اسحاق ابراهيم ، برادر امامزاده عبدالله ، مدفون در اين بقعه است .
عبيدلي نسابه ، احمد بن ابراهيم بن محمد اليماني را ملقب به شعراني مي داند و فرزندان او را – احمد – ساكن در همدان و ابواسحاق ابراهيم ، موسي و قاسم ذكر مي نمايد .
ابوالحسن عمري نسابه ، پس از بيان سكونت عبدالله در شهر همدان مي نويسد :
«او برادري به نام حسين كه در شهر ري به شهادت رسيده است.»
بنابراين ، اين ادعا كه امامزاده ابراهيم نيز به شهادت رسيده باشد ، بعيد نيست ؛ زيرا امام فخر رازي مي نويسد : «احمد شعراني بن ابراهيم ، در راه مكه به دست قرامطه به شهادت رسيده است .» او سرانجام اضافه مي كند كه عبدالله بن احمد در همدان بود و برادرش ابراهيم ابئاسحاق مدتي در مصر سكونت داشته است .
ابوطالب مروزي نسابه ، احمد شعراني به دست قرامطه در همدان ذكر مي كند و مي نويسد : «فرزندان او در مصر ، همدان ، ري و خراسان و ارجان پراكنده شدند .»
ابن طقطقي ، احمد شعراني را مكني به ابوعبدالله و ساكن در همدان بيان نموده است و مي نويسد : «فرزند او عبدالله در همدان بوده است . ديگر فرزندان او قاسم ، اسحاق ابراهيم و موسي نام داشتند.»
همين مطالب راديگر علماي انساب در كتابشان ذكر نموده اند كه معلوم مي گردد اكثر خاندان ابراهيم بن محمد اليماني بن عبيدالله بن امام موسي كاظم (ع) در همدان سكونت داشته اند و ظاهراً احمد ابن ابراهيم ، از سوي يكي از سادات حسيني امارت شهر همدان را عهده دار بود كه پس از مدتي به دست قرامطه به شهادت مي رسد . فرزند او حسين نيز در شهر ري به شهادت رسيد و گويا اين بزرگواران در دهه آخر قرن چهارم هجري در قيام ابوالعلي حمزه الاكبر حسيني در ري شركت كرده و سپس از طرف او امارت شهر همدان را اخذ نموده اند . ابوالسحاق ابراهيم مامور در نهاوند بود كه به دست پيرزني مسموم و مقتول شده است .
متاسفانه جزئيات ديگري ازاين قيام و نحوه شهادت اين سادات به دست ما نرسيده ؛ اما همين قدر مي دانيم كه قراين و امارات بسياري در دست است كه خفته در مزار دره ابراهيم ، ابواسحاق ابراهيم بن احمد الشعراني بن ابراهيم بن محمد اليماني بن عبيدالله بن امام موسي كاظم (ع) است كه برادر و پدرش در شهر همدان صاحب گنبد و بارگاه عظيم مي باشند . همچنين پسر برادر او محمد بن عبدالله و ديگر برادرش ، علي بن احمد نيز در شهر نهاو.ند مدفون و صاحب مزار باشكوهي هستند . نسب شريف امامزاده ابراهيم با چهار واسطه به امام موسي كاظم (ع) منتهي مي شود .[1]
بقعه مبارك شاهزاده محمد :
در عرف و فرهنگ تشيع مراد از «اما زاده» فرزند يا فرزند زاده ائمه اطهار (ع) است و اصطلاحاً به مدفن و مزار متبرك هر يك ازاين شخصيت ها و بزرگان سادات كه در جاي جاي شهرها و روستاهاي كشورمان روي در شعاب خاك كشيده اند ، اطلاق مي گردد . امامزادگان همواره نزد شيعيان از قدامت و احترام خاصي برخوردارند و پناهگاه و ملجا دوست داران اهل بيت عصمت و طهارت بوده اند .
به جاست قبل از درود به موضوع به اين سوال مقدر كه احتمالاً ذهن بسياري را به خود مشغول كرده است يعني سبب مهاجرت امام زادگان به ايران و پراكندگي قيور و تباع آنان در شهرها و روستاهاي كشور به نقل از دايره المعارف تشيع پاسخ دهيم .
«علت عزيمت و مهاجرت سادات حسني و حسيني به نقاط امن سرزمين هاي شرقي اسلامي كه از همان صدر اسلام در حكومت جابرانه امويان ، خاصه در عهد حجاج بن يوسف خونخوار و تسلط او بر عراقيني (عراق عرب و عراق عجم) از سوي امويان كه بيدادگريها و سفاكي ها نسبت به فرزندان علي (ع) روا مي داشته ، رقم مي خورد و از نظر كلي مهاجرت اين بزرگواران را مي توان به ادوار چهار گانه تقسيم نمود . گروه اول : آن دسته هستند كه براي فرار از بيدادگري ها و ستمي هاي امويان و بالاخص حجاج راه مشرق را در پيش گرفتند .
گروه دوم : آن دسته از سادات علوي اي هستند كه به سبب ولايت عهدي و حكومت امام رضا (ع) روي بدين طرف (ايران) نهادند و تعداد آنان در :تاريخ از اديان اولياء ... آملي» بيست و يك برادر بودند با چندين برادر زادگان و بني اعمام از بني حسن و بني حسيني (ع) و متاسفانه ورود آنان مصادف با شهادت حضرت رضاي معصوم با انگور زهر آلود توسط مامون بود و چون خبر در راه به سادات رسيد ، پناه به كوهستان مناطق مختلف برده ، بعضي راهيني جا شهيد كردند و مزار ايشان باقي است و بعضي ]ايران را[ وطن ساخته ، همين جا ماندند (سال 203 هجري قمري)
گروه سوم : آنها هستند كه در خروج برخي از فرزندان علي (ع) بر خلفاي عباسي و اموي شركت داشتند و پس از شكست ، آنان بدين حدود و ديار گريختند .
گروه چهارم : كه نسبت به سه گروه ديگر فزوني داشتند د، آن دسته هستند كه در زمان حكومت علويان در مازندران روي به ديار ايشان نهاوند .
اين چهار گروه چون به نواحي بالنسبه امن ايران مانند ، مناطق كوهستانيس وري و ........ مي رسيدند ، رفته رفته با مردم اين به در مي آميختند و به تدريج صورت بوميان محل به خود مي گرفتند و سادات عصر مقيم در نقاط مختلف كشور ، اعقاب آن بزرگواران اند . از طرفي پراكندگي سادات در تمام نقاط اين پهنه يكسان نبود . به جاهايي كه احساس امنيت بيشتري مي كردند . تعداد زيادتري روي مي آوردند همانند كوهستان ري و طبرستان . با اين حال بعضي از ايشان گرفتار مخالفان مي شدند و به شهادت مي رسند و امروز مراقد كابر اين بزرگوار باقي و مزار و مطاف است . [2] بعد از اين مقدمه به مورخي تعدادي از امام زاده هاي اين شهرستان پرداخته مي شود .
نسبت شاهزاده محمد و امام زاده علي :
هر چند در اين مكان امام زاده محمد و برادرش امام زاده علي هر دو مدفون اند ، اما «بقعه ي مباركه» بيش تر به نام برادر بزرگتر ، امام زاده محمد ، معروف است . ضمن اينكه عامه ي مردم نهاوند نيز از آن بزرگوار به نام «شاهزاده محمد» ياد مي كنند (با تلفظ محلي شازه محمد) محل بقعه مباركه با مختصات عرض جغرافيايي 11 دقيقه و 34 درجه ، طول جغرافيايي 22 دقيقه و 48 درجه و 1690 متر از سطح دريا در ضلع خاوري ميدان قيصريه[3] قرار دارد و يكي از مكان هاي تاريخي نهاوند محسوب مي شود . اين دو امام زاده كه در اين تحقيق از آنان به «امام زاده محمد يا شاهزاده محمد» نام برده مي شود از اعقاب امام موسي كاظم (ع) هستند . ارتباط و انتساب اين دو برادر به امام هفتم شيعيان ، در منابع زبان و انساب معتبر عربي و فارسي كه مورد مراجعه و استفاده ما قرار دارد مورد اشاره و تأكيد قرار داده مي شود . از آن جمله منابع عربي مي توان به «تهذيب الانساب» ص 159 «عمرة الطالب ، صفحه 225 شجرة المباركه ص 105 اشاره كرد» .
در اين منابع عربي ، نسب شاهزاده محمد به تبع وي ، برادرش امام زاده علي ، با پنج واسطه به امام موسي كاظم به اين شرح مي رسد .
«ابوطالب محمد بن عبداله بن احمد الشعراني بن ابراهيم اكبر بن محمد اليماني بن عبيداله . بن موسي الكاظم»
با عنايت به اين شجره نامه ، كنيه امام زاده محمد «ابوطالب» نام پدرش «امام زاده عبداله» و جّد وي «احمد الشعراني» است . مدفن پدر شاهزاده محمد ، معروف به «امام زاده عبداله» در همدان قرار دارد و يكي از زيارتگاههاي عمده اين شهر است .
كتاب «تهذيب الانساب» بر اين موضوع كه «امام زاده محمد» و برادرش «علي» از نسل و فرزندان امام موسي كاظم اند و بني اعمام آنان بيش تر در همدان بوده اند ، تاكيد دارد و به حسن اشتهارد كرامات «امام زاده محمد» اشاره مي نمايد .[4]
بقعه و بارگاه شاهزاده محمد :
بقعه اوليه امام زاده ، قبل از بناي جديد ، به صورت چهارضلعي با گنبد موسوم به «عرق چيني» در عصر قاجار ساخته شده بود . جنس بقعه از خشت و ديوارهايش نيز با تركيبي از خشت و آجر بوده است . [5]
بقعه از خارج بصورت مربع متطيل و از داخل به صورت پنج ضلعي غير منتظم است . در وسط بنا هشت ستون آهني به ارتفاع تقريبي هفت متر به فاصله 3 متر از همديگر قرار دارند كه در ميان آن ضريح مطهر امامزاده واقع شده است
ضريح كه از نوع آب طلا و نقره است ، بر درب ورودي آن كتيبة ذيل نوشته شده كه گوياي تاريخ نصب و نام امام زادگان خفته در بقعه است «ضريح مطهر شاهزاده محمد و شاهزاده علي» فرزندان حضرت موسي بن جعفر كه با همت اداره اوقاف و امورخيريه نهاوند و هيأت امنا بقعه متبركه كه از محل نزورات و هداياي مردم نيكوكار در سال 1373 مطابق با 1414 در اصفهان اتمام يافت عمل حاج مصطفي روزگاريان»[6]
توصيف بناي قبلي امام زاده محمد :
شمس الدين سيدان نويسنده كتاب «نهاوند در هزاره تاريخ» در توصيف بناي قبلي امام زاده محمد حسين مي نويسد :
آرامگاهش در بازار مسگرها در ضلع خاوري قيصريه قرار دارد . هنگام ورود به آستانه ، بيرون آرامگاه كه سابقاً به صورت حياطي محدود بود از ميان دو لنگه در قديمي رو به قبله گذشت كه احتمالاً مربوط به زمان قاجار است .
در روي در ، گل ميخهايي بزرگ آهني كوبيده شده و از بالاي آن چند حلقه زنجير به صورت نيم دايره آويخته اند . كسي كه مي خواهد از زير آن بگذرد سرش با آن تماس پيدا مي كند . اغلب زائرين زنجيرها را بوسيده بعد وارد مي شوند . در صحن حياط آن تا حدودي كه گنجايش داشت قبرهايي ديده مي شود اين حياط قبلاً از همه طرف داراي ديوار بود كه اكنون ديوار باختري آن برداشته اند . در ضلع باختري آرامگاه چشمه آبي قرار داشت كه درخت چناري كه آن هم احتمالاً مربوط به زمان محمود ميرزا بود ديده مي شد . مي گويند در چند سال قبل در اثر برف سنگيني كه باريده بود چنار از وسط شكست و تعدادي دكان جلوي امامزاده را خراب كرد . در حفره اي كه در اثر پوسيدگي در داخل آن ايجاد شده بود مقداري عسل به بيرون سرايت كرد كه نصيب عده اي گرديد كه زودتر از سايرين خبردار شده بود .
در ضلع باختري امام زاده ، جاي كه به صورت مسجد درآمده سابقاً اطاقكي قرار داشت كه محل به امانت گذاشتني امواتي بود كه مي خواستند به كربلا و نجف حمل نمايند اين اطاقك تا پنجاه شصت سال قبل وجود داشت .
ساختمان آرامگاه به طور كلي چيز جالبي نداشت و يك بناي معمولي به نظر مي رسيد . در سال هاي اخير نماي ساختمان قديمي را كه كاه گلي بود به صورت آجري درآورده و كف حياط را موزائيك نموده اند .
زن ها براي برآورده شدن نياز خود تعدادي قفل و پارچه هاي رنگي كه به آن دخيل مي گويند به زنجيرهاي درب مي بستند . وقتي نياز آن ها برآورده مي شد در بالاي بام شاديانه مي زدند . شاديانه طبل كوچكي بود كه به وسيله دو چوب با نواي خاصي نواخته مي شد . گنبد قبلي بنا به فرمان محمود قاجار ساخته يا تعمير شده است زيرا : اعاري از ملا حسن معلم در اطراف بقعه آن ديده مي شد كه تاريخ تعمير آن مي رساند : «زد رقم خود از پس تاريخش حسن»[7]
وضعيت جديد و فعلي بقعه :
مرمت و بسط و گسترش صحن و ساحت امام زاده در دهه ي پنجاه و شصت شمسي ، البته بدون تغيير بافت قديمي آن ، با اشارات و توجهات مرحوم آيت اله عليمراديان رحمةا........ عليه و عاملين خيري همچون مرحومان جعفر رضي ، جعفر شهبازي ، رضا سميع (حلولپز و از خادمين امام زاده) ، سيد جواد مرتضوي و با مساعدت و كمك مردم سيدابوالقاسم فتاحيان مرحوم حاج حسين معيني و مرحوم حاج غلامحسين نجار و زنده ياد زحمتكش مرحوم سيد روح الله موسوي زاده بوده است . اوج بهينه سازي ها و توسعه امام زاده قبل از تخريب كلي و ساخت بناي جديد آن ، به دوره آقاي مهدي رضي به عنوان خادم و سرپرست امور امام زاده تا پايان سال 1368 بر مي گردد و بنا و معمار آن ، معمار سنتي ، استاد شكراله عبدالهي بوده است [8]
بناي جديد و فعلي امام زاده با 72 ستون اسكلت بندي شده و سقف آن با تيرچه و بلوك است اين داراي گنبد مدور و بزرگ خارجي با پوشش استيل است و ساخت و ساز آن را استاد كاران آملي به نامهاي علي و رضا عرب انجام داده اند . هم چنين هفت گنبد كاذب از داخل ، به نيابت جد امام زاده محمد و علي ، يعني امام هفتم حضرت موسي بن جعفر در سقف بقعه طراحي گرديده است .
صحن حياط امام زاده 300 متر مربع و مفروش به سنگ گرانيت است . اين صحن و صحن ئداخلي بقعه داراي تعداد 200 قبر است . تعداد 56 قبر آن متعلق به شهداي انقلاب و جنگ تحميلي است و بقيه توسط متقاضيان پيش خريد و خريداري شده است .
تغيير و بازسازي كلي يك بناي چند قرن مذهبي ، از جمله بقعه ي مباركه شاهزاده محمد ، به عنوان يك اثر با ارزش فرهنگي ، قطعاً به مطالبات اساسي و كارشناسانه ي سازمان ميراث فرهنگي نياز دارد . متأسفانه اين سازمان زماني از بازسازي ها مطلع مي شود كه بناي سابق آن تخريب شده است و همين سوال و انتقادي را از دهان بسياري از مردم به ويژه صاحب نظران فرهنگي و علاقمندان به حفظ بناهاي تاريخي برانگيخته است .
اصولاً مكانهاي مقدسي چون مساجد ، زيارتگاهها و امام زاده ها همواره در طول تاريخ كانون توجهات مردمي بوده و براي حفظ ، تعمير و مرمت آن ها همكاري صميمي و صادقانه به عمل آمده است .
بنابراين حفظ آثار تاريخي ، در واقع حفظ هويت ملي و ديني ماست و تخريب اين آثار تخريب اسناد ملي و مخدوش كردن سيماي هويت ماست . ضمن اينكه تخريب چنين آثاري ، زمينه و بسترهاي مناسب مطالعات و پژوهشي را نابود مي كند و روش مشاهده را كه يكي از روش هاي عمده تحقيقات تاريخي و فرهنگي است از دسترس پژوهشگران خارج مي سازد و نادانسته به امور تحقيقاتي و علمي لطمات و خسارات غيرقابل جبراني وارد مي نمايد .[9]
علت شهرت امام زاده محمد به طالب كش :
مرحوم حاج حسين علي اكبر نهاوندي در كتاب بنيان رفيع درباره علت شهرت امام زاده محمد به سيدطالب كش مي نويسد :
درباره نهاوند كه مسقط الرأس اين حقير مولف است ، قبر امام زاده اي مي باشد كه موسوم به شاهزاده محمد است و چنين اشتهار دارد كه از فرزندان حضرت امام همام موسي بن جعفر است و ملقب به طالب كش ، و سبب تلقبش به اين لقب بناي آنچه كه اين حقير از دلداده مرحوم ، كه خودش در زمان وقوع قضيه واقف بوده ، شنيدم و جماعت ديگري از معمرين را هم به آن مرحوم در اين قضيه هم قول ديدم ، آن است كه در زمان خاقان مغفور فتحعليشان قاجار كه انباء سلطنت ، هر كدام در بلدي حكومت داشتند ، حكومت نهاوند با محمودميرزا كه از پيران خاقان است بود . و در اوقات توقفش در آنجا يكي از فرزندانش كه كمال محبت و علاقه را به او داشته مريض مي شود به حدي كه تمام اطباي حاضر الوقت از معالجه او عاجز مي گردند . پس يكي از اجزاء اداره حكومت كه آدمي راسخ الاعتقاد و از اهل بلده بوده ، خدمت محمودميرزا معروض مي دارد كه امام زاده اي است در اينجا كه قبرش در ميان بازار و به بودنش از فرزندان موسي بن جعفر اشتهار دارد . اميد است كه اگر براي بقعه مباركه ايشان نذري نمائيد و شفاي آقازاده را از جنابش بخواهيد ، نذر شما به ذر قبول نائل گردد و اين آقازاده را بري از مرض حاصل گردد . پس محمودميرزا چنين نذر مي كند كه اگر اين فرزند مرا شفا حاصل شد يك عدد قنديل از نقره كه وزن آن نيم من سنگ تبريز باشد از براي بقعه آن امامزاده ترتيب داده و در سقف بقعه آويزان نمايد . چون نذر او محقق شد آناً فآناً حال آن طفل مريض روب به بهبودي نهاده و در اندك وقتي صحيح و سالم گرديد پس محمودميرزا به نذر خود وفا مي كند وقنديلي را كه وصف شده ترتيب داده و خودش وارد آن بقعه شده و بعد از زيارت طلبيده و به دست خود آن قنديل را در سقف آن بقعه آويزان نموده و بيرون آمده و چون چند روزي از اين مقدمه مي گذرد شخصي كه طالب نام داشت و به قطاع الطريق و دزدي در نزد اهل نهوند معروف بوده از اين معني مطلع مي شود و در خيال سرقت آن قنديل مي افتد پس شبي از سبها نردباني برداشته و از معبريكه از پشت بقعه و طرف شمالي آن مساوي با پشت بام آن بقعه است بواسطه نشيب و فراز بودن اراضي بلده نهاوند چنان كه اين كيفيت الحال محسوس و مشاهده است وارد بر پشت بام بقعه مي شود . نردبان را سرازير ، در صحن آن بقعه مي شود و از بالاي سطح پائين مي رود و در آن بقعه را كنده بركناري مي گذارد و نردبان را وارد بقعه نموده و محازي آن قنديل برديوار بقعه مي گذارد و بالا مي رود چون به پله مي رسد و دستش به آن قنديل رسا مي شود مي خواهد زنجير آن قنديل را بازكند ناگاه صدائي عظيم و هولناك از ميان صندوق چوبي كه بربالاي متر آن امامزاده گذاشته شده بلند مي شود به نحوي كه طالب را دهشت و وحشت گرفته و بدنش مرتفع شده و از كار مي افتد و از بالاي نردبان در ميان بقعه بر روي زمين افتاده و في الفور به درك و اصل مي شود سپس بازخواب ها از صداي افتادن آن خبيث مطلع شده آمده و به هر نحو كه بوده در صحن آن بقعه را گشوده داخل شده و آن كيفيت را ديده خبر به محمودميرزا رسانيدند و در صبح آن روز مردم شهر ازدحام نموده و از براي تماشاي جسد آن خبيث در آن بقعه حاضر شدند و والدحقير رحمة الله عليه حاضر الوقت بوده مي فرمود كه بدان طالب ملعون مثل مركب سياه شده بود . سپس محمد ميرزا امر نمودند كه نقاره شادي زد و كوش عشرت بنواختند و شهر را آئين بسته و چراغان نمودند و از آن روز تا حين كتابت آن امامزاده آزاده به امامزاده طالب كش معروف است .
امامازاده ابراهيم – درهّ ابراهيم :
بقعة باشكوه اين امامزاده در 11 كيلومتري شهر نهاوند ، در روستاي با طراوت و زيباي درهّ ابراهيم واقع است . به جهت شهرتي كه اين امامزاده و بقعة متبركه آن به اين روستا داده ، نام روستا به خاطر واقع شدن در ميان كوه ها و محصور ماندن آن ، به دره ابراهيم موسوم شده است . بناي قبلي امامزاده كه از سنگ و گل و متعلق به دورة قاجاريه بود ، تخريب گرديد و به جاي آن بناي باشكوه فعلي ساخته شد . بقعة كنوني امامزاده به شكل مستطيل و به مساحت 600 متر مربع است كه جانبين آن حسينيه مردانه و زنانه تعبيه شده است . مدخل اصلي حرم ، شامل ايوان بلندي به ارتفاع تقريبي 12 متر مي باشد كه جانبين آن دو در ورودي قرار دارد . پس از عبور از اين درها به ضريح نقره اي و آب طلاي مرقد مي رسيم كه كتيبه اي بر در ورودي آن نقر شده است و از قرار ذيل مي باشد : «ضريح مطهر امامزاده ابراهيم اولاد امام موسي كاظم كه به همت هيأت امنا و كمك هاي مردمي و با نظارت ادارةه اوقاف و امور خيريه شهرستان نهاوند به سال 1378 شمسي ساخته و نصب گرديد . طراحي و ساخت صنايع فلزي قبادي – فارس ، فسا» اين ضريح ميان هشت ستون قطور قرار دارد كه جهت نگهداري گنبد بزرگ بقعه ساخته شده است .
تمام ديوارهاي حرم مطهر كاشي كاري شده و بسيار زيبا و ديدني است . در يكي از اين كاشي ها زيارت نامة امامزاده ابراهيم بن موسي به فارسي در ديوار چپ حرم و به قرينه مقابل آن در انتهاي راست حرم به چشم مي خورد . كتيبه اي سفيد قرار دارد كه چنين نوشته شده است : «ساختمان و كاشي كاري بقعه به همت ادارة اوقاف و امور خيريه نهاوند و همت امنا از محل نذورات و ساير كمك هاي مردمي انجام و در سال 1379 هـ . ش به اتمام رسيد» . گنبد بقعه به شكل كلاه خودي بلند مي باشد كه بر ساقه اي حدود دو متري نشسته و قطر آن حدوداً شش متر و ارتفاع آن 14 متر است . منارة بلند بقعه كه از سطح 36 متر به آسمان بلند شده ، شكوه و عظمت خاصي به بنا داده است و از كيلومترها مي توان مأذنه بلند آن را مشاهده نمود .
تصوير خيالي زهرخوراندن پيرزني به امامزاده ابراهيم در تابلويي بالاي ضريح مطهر نصب شده كه گوياي به شهادت رسيدن امامزاده به دست آن پيرزن است .
اهالي بر اين اعتقادند ، خفته در مزار از اولاد امام موسي كالظم مي باشد . همچنين مي گويد ، وي با امامزاده عبدالله مدفون در شهر همدان خويشي دارد . علامه نسّابه ابن طباطبا ضمن واردين به شهر همدان مي نويسد :
«احمد بن ابراهيم بم محمد اليماني بن عبيداله بن امام موسي كاظم در همدان بود . او فرزنداني به اسامي عبدالله ، ابواسحاق ابراهيم ، ابوالحسن موسي ، علي ، ابومحمد قاسم و هاشم داشت» .
چنان كه عبدالله بن احمد به همراه پدر بزرگوارش در وسط شهر همدان صاحب گنبد و بارگاه است ، مي توان چنين استدلال نمود كه ابواسحاق ابراهيم ، برادر امامزاده عبدالله ، مدفون در اين بقعه است .
عبيدلي نسابه ، احمد بن ابراهيم بن محمد اليماني را ملقب به شعراني مي داند و فرزتدان او را ، احمد ، ساكن در همدان و ابواسحاق ابراهيم ، موسي و قاسم ذكر مي نمايد .
ابوالحسن عمري نسابه ، پس از بيان سكونت عبدالله در شهر همدان مي نويسد :
«او برادري داشت به نام حسين كه در شهر ري به شهادت رسيده است» . بنابراين ، اين ادعا كه امامزاده ابراهيم به شهادت رسيده باشد ، بعيد نيست ؛ زيرا امام فخررازي مي نويسد : «احمد شعراني بن ابراهيم ، در راه مكه به دست قرامطه به شهادت رسيده است» . او سرانجام اضافه مي كند كه عبدالله بن احمد در همدان بود و برادرش ابراهيم ابواسحاق مدتي در مصر سكونت داشته است .
ابوطالب مروزي نسابه ، احمد شعراني را مقتول به دست قرامطه در همدان ذكر مي كند و مي نويسد : «فرزندان او در مصر ، همدان ، ري و خراسان و ارجان پراكنده شدند» .
ابن طقطقي ، احمد شعراني را مكني به ابوعبدالله و ساكن در همدان بيان نموده است و مي نويسد : «فرزند او عبدالله در همدان بوده است ، ديگر فرزندان او قاسم ، ابواسحاق ابراهيم و موسي نام داشتند» .
همين مطالب را ديگر علماي انساب در كتابشان ذكر نموده اند كه معلوم مي گردد اكثر خاندان ابراهيم بن محمد اليماني بن عبيدالله بن امام موسي كاظم در همدان سكونت داشته اند و ظاهراً احمد بن ابراهيم ، از سوي يكي از سادات حسيني امارت شهر همدان را عهده دار بود كه پس از مدتي به دست قرامطه به شهادت مي رسد . فرزند او حسين نيز در شهر ري به شهادت رسيد و گويا اين بزرگواران در دهه آخر قرن چهارم هجري در قيام ابويعلي حمزه الاكبر حسيني در ري شركت كرده و سپس از طرف او امارت شهر همدان را اخذ نموده اند . ابواسحاق ابراهيم مأمور در نهاوند بود كه به دست پيرزني مسموم و مقتول شده است .
متأسفانه جزئيات ديگري از اين قيام و نحوة شهادت اين سادات به دست ما نرسيده ؛ اما همين قدر مي دانيم كه قراين و امارات بسياري در دست است كه خفته در مزار دره ابراهيم ، ابواسحاق ابراهيم بن احمد الشعراني بن ابراهيم بن محمد اليماني بن عبيدالله بن امام موسي كاظم است كه برادر و پدرش در شهر همدان صاحب گنبد و بارگاه عظيم مي باشند . همچنين پسر برادر او محمد بن عبدالله و ديگر برادرش ، علي بن احمد نيز در شهر نهاوند مدفون و صاحب مزار باشكوهي هستند . نسب شريف امامزاده ابراهيم با چهار واسطه به امام موسي كاظم منتهي مي شود .
[1] . منتقله الطالبيه : 348، تهذيب الانساب و نهايه الاعقاب : 159، المجدي في انساب الطالبين : 115، الشجره المباركه في انساب الطالبيه : 105، الفخري في انساب الطالبين : 18 ، الاصيلي في انساب الطالبين :189-1900، عمده الطالب في انساب آل ابي طالب : 253-254، النفحه العنبريه في انساب خير البريه : 95-94 .
[2] . دايرة المعارف تشيع ، ج1 ، ذيل امام زاده
[3] . قيصريه از نظر لغوي رست بازار بزرگ است «لغت نامه علامه دهخدا»
[4] . فصلنامه فرهنگان ، سال هفتم ، شماره 25 ، پاييز 1384 ، ص60
[5] . همان منبع
[6] . نمزارات نهاوند ، انتشارات وثوق ، دكتر محمد مهدي فقيه بحرالعلوم ص106
[7] . نهاوند در هزاره تاريخ ، شمس الدين سيدان ، تهران ، موسسه انتشارات آشتي 1379
[8] . فصلنامه فرهنگان شماره 25 ، سال هفتم ، شماره 25 ، ص71 ، گزارش تحقيقي از امير سيف و يدالله شهبازي .
[9] . فصلنامه فرهنگان شماره 25 ، سال هفتم ، شماره 25 ، ص71 ، گزارش تحقيقي از امير سيف و يدالله شهبازي .